ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

نشسته بودم پشت میز کرایه ای درحال پاکنویس غزلا ک دوتا دختر اومدن صاف پشت میز من نشستن الکی ی کتابم دسشون ک ما داریم درس میخونیم بلن بلن راجب رلای هم حرف میزدن..منم چیزی نگفتم بعد مسئول کتابخونه اومد تو گف این میزا پولیه خانمو اذیت نکنین با سروصداهاتون..ذوق..اخرشم نصف کرایه رو ازم گرف:*)..

...
ما را در سایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : samavlog بازدید : 69 تاريخ : سه شنبه 22 آذر 1401 ساعت: 21:30